با ترید کردن چه چیزهایی به دست میآوریم؟ یک جواب متفاوت
با ترید کردن چه چیزهایی به دست میآوریم؟ شاید تعجب کنید که به چه دلیل باید این سؤال «مسخره» را میپرسیدم. البته که مردم برای سود کردن ترید میکنند، این طور نیست؟ اما خیر. جواب این سؤال بسیار پیچیدهتر و پوشیدهتر از چیزی است که یک معامله گر تازهکار بتواند حتی فکرش را نیز بکند.همین طور، چه قبول کنید یا نکنید، جواب به این سؤال نخستین گام به سوی موفقیت در بازار است. به چه دلیل؟ چون در دراز مدت، فقط کسانی که موفق باقی میمانند، معامله گران آگاه هستند (یا آنهایی که اکنون موفق هستند به خاطر این نکته است). آگاهی و دانش به معنی دانستن اهداف دراز مدت خود و حرکتِ با برنامه برای رسیدن به آنهاست. چنین چیزی مستلزم دانستن فواید و خطرات احتمالی تریدری است. در این مطلب، من روی قسمت شیرین این معادله تمرکز میکنم: فواید معاملهگری.
این مطلب یک پیشنهاد سرمایه گذاری نیست و تنها نظرات شخصی نویسنده را انتقال میدهد.
فهرست مطالب
معامله گری: یک دوره خود آگاهی
وقتی معامله گری را شروع میکنید، چه متوجه شوید یا نشوید، در حال ثبت نام در یکی از تأثیرگذارترین بازه های خود آگاهی هستید. همین طور وقتی که یک تریدر با خبره باشید، یک چیز حتمی است: هوشیارتر، هدفمندتر و خود آگاهتر از هر وقت دیگری خواهید شد. شاید فرض کنید کمی اغراق شده است؛ اما کاملاً صادقانه، احتمالاً نحوه تفکر شما تغییر خواهد کرد. البته که شخصیت هرکس مختلف است و بعضیها به شکل طبیعی به ذهنیت درست نزدیکتر هستند؛ اما به صورت کلی اکثر اشخاص برای از دست دادن پول با معامله آرام و قرار ندارند.
کنترل خودِ درونیمان و سرکوب ترس و طمع مهم ترین جنبههای ترید هستند. در معامله گری لازم است فرصتها را همان شکل که هستند بررسی کنیم و نه در سایه تریدهای قبلی، احتیاج شما به سود یا ترس شما از زیان. خبر خوش اینکه اگر این مهارتها را بیاموزید، نه تنها در ترید، بلکه در همه ی قسمت های زندگی به شما کمک میکنند. این اتفاقی نیست که کارآفرینان بزرگ اغلب نسبت به دیگران معامله گران موفقتری هستند. نگاه عینی به گزینهها و بدون تأثیرپذیری از چیزهای دیگر و همین طور انتخاب برترین نتیجه یک مهارت فوق العاده است و چیزی که همه ی معامله گران موفق به آن آگاه هستند این است که این رسیدن به این مهارت باید تارگت شماره یک هرکسی باشد.
سودهای کوتاه مدت در مقابل موفقیت بلند مدت
کوتاه مدت یا بلند مدت؟
شاید پیش خود بگویید این خیلی خوب است که با معامله گری به خود آگاهی برسیم؛ اما خودِ سود چه وقتی به دست میآید؟ برای رسیدن به این تارگت صبر احتیاج است؛ زیرا با گذشت زمان فهمیدنِ این واقعیت که در تریدر موفق هستید یا نه راحت است. اگر در همه ی شرایط به صورت معمول سود میکنید، پس موفق هستید؛ تمام در دراز مدت، بازار خیلی ساده؛ اما قدرتمند در این باره قضاوت میکند.
باید مراقب سودهای کوتاه مدت باشید، زیرا بررسی عملکردِ معامله گری در کوتاه مدت بسیار گول زننده است. آیا [با اینکه تازه وارد هستید،] سودهای نجومی داشتهاید و عملاً تاکنون ضرر نکردهاید؟ حتی امکان دارد فکر کنید رهبر جدید جهان معامله گری هستید. اما در واقعیت، موفقیت شما هیچ پایهای ندارد و تنها برای مدتی شانس به شما رو آورده است. اینکه فرض کنید این موفقیتها همیشگی هستند، به چیزی به غیر از نا امیدی و پشیمانی ختم نمیشود. درنتیجه سود معامله گری وقتی حقیقی است که در سایه برنامه و استراتژیهای شما باشد. اگر به اینها پایبند باشید، در طولانی مدت موفق خواهید شد و اگر نه، به احتمال بسیار زیاد شکست میخورید.
هنرِ ضررکردن
یک بار یک معامله گر بسیار موفق به من گفت پر اهمیت ترین چیزی که در شغلش آموخته است ضررکردن است. تریدهای شکست خورده قسمت جدایی ناپذیری از این تجارت هستند و کنار آمدن با آنها همان چیزی است که معامله گران موفق را از دیگران متفاوت میکند. درنتیجه یکی از بزرگترین دستاوردهای شما آموختن این هنر است؛ هنر ضررکردن. پذیرفتن ضرر در تریدها شاید راحت به نظر برسد؛ اما دشوار ترین قسمت در پایبند بودن به یک برنامه معاملاتی همین چالش است: معامله گران تازه وارد نمیتوانند ضرر را تحمل کنند.
«برمیگرده دوباره…»
«نگه میدارم تا برگرده به نقطه سر به سر»
برایتان آشناست؟
تمام تریدرها این اوضاع را تجربه میکنند که وقتی یک ترید منفی میشود، وارد فاز انکار میشویم و نمیخواهیم بپذیریم که ضرر کردهایم. البته، بعضی اوقات شانس با شما یار است و واقعاً بازار در جهت دلخواه شما برمیگردد؛ اما موضوع مهم این است که علیرغم استراتژیها و برنامه عمل کردهاید. کمی ضررکردن مهارت فوق العادهای است؛ اما جلوی ضررهای بیشتر را نگرفتن هنر نیست.
عمل بر اساس احتمالات
پایبند بودن به یک برنامه معاملاتی، تفکر عینی و شجاعت پذیرش تردید را میطلبد. غیر از مهارت ضررکردن، پذیرش این واقعیت که هیچ چیز قطعی نیست میتواند یکی دیگر از بازیگران معامله گری باشد. معامله گری، خبره است که روی احتمالات سوار شده است؛ درنتیجه هر اتفاقی امکان دارد میوفتد.
این یعنی حتی با برترین استراتژیها و نظم عالی هم بعضی از معامله های شما شکست میخورد؛ چیزی که پذیرش آن برای خودِ درونی ما خیلی دشوار است.
مشکلی که با تردید داریم این است که اشخاص به حالت کلی «برنامه ریزی شدهاند» که از خطر و تردید اجتناب کنند. مطالعات متعددی نشان میدهد که حتی وقتی یک استراتژی پر ریسک نتایج احتمالی خوبی داشته باشد، اشخاص بازهم تمایل دارند استراتژیای را انتخاب کنند که امنیت بیشتر و به ظاهر کم خطرتر باشد. درنتیجه منطقی است که اگر در جایی شانس بسیار کمی برای حمله خرس وجود داشته باشد، ترجیح میدهید به آنجا نروید؛ حتی اگر پای توتهای قشنگ و خوشمزه در بین باشد. در معامله گری، ضررکردن از نظر ذهنی همان حکم حمله خرس را دارد که یک ذهنیت بازنده است.
انتخاب برترین نتایج (با بیشترین احتمال سود) بدون گوش کردن به ترسِ غیرمنطقی، به موفقیت ختم میشود. این بار هم تأکید میکنم که این فرایند تصمیم گیری خارج از بستر معامله گری هم به کمک شما میآید و شما را به سمت تصمیمات برتر در کار، کسب و کار و زندگی شخصی هل میدهد.
سیستم چگونه کار میکند و چگونه از آن به نفع خودمان استفاده کنیم؟
وقتی به جایی برسید که بتوانید یک برنامه را دنبال کنید و هرآنچه احتیاج است را انجام دهید، قسمت جذاب ماجرا آغاز میشود. آغاز میکنید به بررسی الگوها، موقعیتهای آشنا و فرصتهای آشکار نظام مالی خیلی غول پیکر است و هر روز در آن میزان عظیمی از دارایی از یک سرمایه به سمت سرمایه دیگر جریان پیدا میکند. این حقیقت شانسهای بسیاری را برای شخص سرمایه گذار موجود میکند تا بتواند از آنها برای سود استفاده کند.
به عنوان مثال، روندهای تکنیکالی که تحلیل میکنید، اغلب نتایج روند های سرمایهای است که مانند یک نیروی طبیعی وارد یک سرمایه میشود. آیا حاضر هستید جلوی یک بهمن قدرتمند قرار بگیرید، به این خاطر که بهمن نیمی از کوه را گذرانده است؟ درباره ترید هم همین نکته صدق میکند. آیا حاضر هستید علیرغم یک جریان صعودی عمل کنید، تنها به این خاطر که «تا الان خیلی رشد کرده است»؟ با معامله گری، میتوانید به عینیت برسید؛ عینیتی که برای ورود به یک جریان و باقی ماندن در آن تا پایان جریان احتیاج است. در واقعیت باید در آخر به نقطهای برسید که به جای ایستادن در مقابل بهمن، تا پایان راه روی آن سوار شوید.
در روی دیگر سکه، اسکالپرها قرار دارند؛ معامله گرانی که ترید فعالیت هر روزشان است و امکان دارد تنها برای چند ساعت، چند دقیقه یا حتی چند ثانیه در بازار بمانند. از این رو ، ذهنیت کلی برابر است. آنها هم فرصت را میبینند، استراتژی خود را روی آن انجام دهند و برنامه خود را دنبال میکنند. درک کار آنها هم آسان است با این فرق که برای شناسایی و شکار این شانسها، باید حاضر باشید تا بسیار سریع عمل کنید.
ترید در مقابل سرمایه گذاری یا ترید یا سرمایه گذاری؟
دانستن اینکه چه زمانی نباید در بازار باشیم، یکی از نقاطی است که ما را از بستر معامله گری وارد بستر سرمایه گذاری میکند. حتی سر سخت ترین سرمایه گذاران هم برای خروج از موقعیتهای خود از هنر های معامله گری استفاده میکنند؛ اگرچه شاید بعضی از آنها این واقعیت را انکار کنند یا حتی متوجه آن نشوند. وارن بافت، شخصی که به شدت مخالف استراتژیهای معاملاتی است، به صورت غریزی از این مهارتهای وقتی که واقعاً خارق العاده هستند، استفاده میکند. یک جمله مشهور از او نقل شده است که میگوید: «بترس وقتی که همه طمع میکنند و طمع کن وقتی که همه میترسند.» این توصیه نه فقط برای سرمایه گذاران، بلکه برای معامله گران هم در بازه های زمانی گوناگون یک راه بی همتا است. وارن بافت همین طور هنگامی که رشد سهمی وار سرمایه گذاریهایش را مشاهده میکند که نشان دهنده رو به اتمام بودن جریان بازار است، به درستی از بازار خارج میشود. این هم یکی دیگر از مهارتهای خارق العادهای است که در معامله گری با آن سروکار داریم.
خلاصه سخن این است که با داشتن یک ذهنیت باز، معامله گری نه فقط میتواند در سودهای کوتاه مدت به شما کمک کند، بلکه در سرمایه گذاریهای طولانی مدت و تصمیمات سرمایه گذاری هم میتواند راه گشا باشد.
استقلال مالی: ایجاد ثروت
به قسمت پایانی مقاله یعنی سود میرسیم. به عنوان یک تریدر یا سرمایه گذار، تحول و بهترشدن در تصمیم گیری، عمل بر طبق احتمالات و پایبند بودن به برنامه، بعد جدیدی را در زندگی شما نمایان میکند. وقتی که به یک تریدر موفق تبدیل شوید، پس اندازی که به دارایی کار تبدیل کردهاید، رشد میکند و شما و خانواده تان را به اهداف مالی مدنظرتان میرساند.
وقتی میان یک سرمایه گذار غیرفعال و معامله گر روزمرهای که برای گذران زندگی ترید میکند، به درجهای از مهارت و تجربه برسید، بعد از تمام دستاوردهایی که از آنها نوشتم، آخرین دستاورد ثروت است. این ثروت در عین حال که پویاست، ثابت خواهد بود؛ پویا به این خاطر که با دقت به مهارتهایی که دارید همیشه پتانسیل رشد آن وجود دارد و ثابت به این خاطر که فرایند تصمیم گیری شما این ضمانت را ایجاد میکند که تصمیمات احمقانه کمتری میگیرید. همه ما درباره «نفرین برنده» شنیدهایم؛ برندگان حراجیهایی که نه فقط سود نمیبرند بلکه دست از پا درازتر با ضررهای سنگین میدان را ترک میکنند. زمانی که در معامله گری هم ضرر میکنیم، همه چیز برمیگردد به تصمیماتی که گرفتهایم، حالتی که به دارایی نگاه کردهایم و در آخر نبوده آگاهی. وقتی که ثروت خود را با معامله گری موفق، سرمایه گذاری یا هر نوع کسب وکار دیگری به طور طبیعی میسازید، همیشه میتوانید آن را رشد بدهید؛ حتی در صورت وقوع یک فاجعه به تمام معنا. مهارت شما ثروت واقعی تان خواهد بود، نه پول یا اموال.
توصیه نهایی من: تارگت معامله گری خود را در عوض سود روی یادگیری مهارتها بگذارید.
مطالب زیر را حتما بخوانید
-
هوش مصنوعی می تواند انسان را فریب دهد!
64 بازدید
-
معرفی انواع کاربرد هوش مصنوعی در بازارها + معرفی بهترین دورهها
48 بازدید
-
کاربرد هوش مصنوعی در اقتصاد: فرصتها و چالشها
95 بازدید
-
کاربرد هوش مصنوعی در معماری چیست؟ + معرفی بهترین دورههای آموزشی
50 بازدید
-
اشتباهات رایج کنکوری ها + راهکارهای عملی جلوگیری از آنها
59 بازدید
دیدگاهتان را بنویسید