تئوری داو (Dow) در تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال
تئوری داو (Dow) حدوداً 100 سال است که تکیهگاهی برای تحلیل تکنیکال به حساب میآید و احتمالاً نخستین ابزاری است که بیشتر تریدرهای ارز دیجیتال با آن آشنا میشوند. تئوری داو نظریهای مالی است که سعی دارد مفهوم روند را توضیح دهد، اهمیت قیمت را بیان کند و تأکید کند که تاریخ همواره در حال تکرار شدن است، لذا میتوان از روند قیمتهای گذشته برای فهم و پیشبینی بازار استفاده کرد.
فهرست مطالب
- 1 تئوری داو (Dow) چیست؟
- 2 اصول اساسی 6گانه تئوری داو
- 2.1 اصل 1: همهی اطلاعات بازار در قیمت منعکس میشود.
- 2.2 اصل 2: در بازار سه نوع روند وجود دارد.
- 2.3 اصل 3: هر روند اصلی سه مرحله دارد.
- 2.4 اصل 4: روندها به مسیر خود ادامه میدهند مگر آنکه نشانههای واضحی از تغییر روند آشکار شود.
- 2.5 اصل 5: شاخصها باید یکدیگر را تأیید کنند.
- 2.6 اصل 6: حجم معاملات باید روند را تأیید کند.
- 3 سخن پایانی
تئوری داو (Dow) چیست؟
تئوری داو نظریهای مالی است که بیان میکند بازار وقتی در روندی صعودی قرار دارد که یکی از شاخصهای میانگین آن فراتر از نقطه اوج مهم قبلی برود و دیگر شاخصها هم آن را تأیید کنند. این نظریه سرمایهگذاران را یاری میکند که بتوانند بازار را درک کنند و از وضعیت سلامت یک محیط مالی مطلع گردند.
تئوری داو از زمان پیدایشش در آغاز دهه 90 میلادی، نخستین تئوریای بود که تلاش کرد حرکات بازار را در قالب روند توضیح دهد. این نظریه بر این باور استوار است که بازار سهام میتواند به خودی خود معیار به غایت معتبری برای فضای کسب و کار باشد.
تئوری داو از دهه 90 تا به حال دستخوش تحولات بسیاری شده اما با این حال مفاهیم مندرج در آن همچنان بعد از گذشت یک قرن معتبر باقی مانده و در عمل سربلند بیرون آمده است.
اصول اساسی 6گانه تئوری داو
تئوری داو (Dow) از چند قسمت تشکیل شده که به اصول اساسیِ 6گانه تئوری داو معروفاند. در اینجا، اصول مذکور را با جزئیات شرح میدهیم و آن را در چارچوب معاملات رمزارزها بررسی خواهیم کرد.
اصل 1: همهی اطلاعات بازار در قیمت منعکس میشود.
تئوری داو (Dow) بر طبق فرضیه بازار کارا (Efficient Market Hypothesis) بیان میکند که همهی اطلاعاتِ عمومیِ موجود، در قیمت جاری سرمایه منعکس میشود. اصل مذکور به این معنی است که حتی اگر قسمتی از اطلاعات عمومی موجود (مانند احتمالات آتی که بر صرف خطر تأثیرگذارند) توسط اشخاص تحلیل نشود، قیمت ارز دیجیتال همهی آن اطلاعات را در دل خود خواهد داشت؛ حتی آن دسته از اطلاعاتی که رسماً منتشر نشدهاند.
این اصل شاید مناقشهانگیزترین فرضیه تئوری داو باشد؛ چون از نظر بعضی به معمای مرغ و تخممرغ شباهت دارد. نمیتوان مطمئن شد که قیمتهای انعکاسی ماهیتی کُنشی دارند یا واکنشی. به طور نمونه نمیتوان فهمید که بازار از پیش از اطلاعات مطلع است یا صرفاً به اخبار واکنش میدهد.
اصل 2: در بازار سه نوع روند وجود دارد.
داو روندها را بر طبق مدت زمانشان به 3 دسته طبقهبندی میکند.
- روندهای اصلی (Primary Trends): روندهایی هستند که 1 یا چند سال طول میکشند.
- روندهای ثانوی (Secondary Trends): این روندها کوتاهترند و در درون و بیشتر خلاف جهت روندهای اصلی جریان دارند. اصولا میان 3 هفته تا 3 ماه طول میکشند.
- روندهای جزئی (Minor Trend): روندهایی هستند که کمتر از 3 هفته دوام دارند.
اصل 3: هر روند اصلی سه مرحله دارد.
هر روند اصلی از 3 مرحله تشکیل میشود:
- مرحله انباشت (Accumulation): وقتی که قیمت یک ارز دیجیتال پایین است یا دورهای نزول قیمت را تجربه کرده و اهالی بازار احساسی منفی به آن دارند، تریدرهای هوشیار و فرصتطلب اقدام به خریداری آن میکنند و منتظر میمانند تا به آرامی رشد کند.
- مرحله مشارکت عمومی (Public Participation): بعد از آنکه تعدادی تریدر باهوش فرصت را مناسب میبینند و بر یکی از ارزهای دیجیتال کم ارزش سرمایهگذاری میکنند، رفته رفته تعداد بیشتری از معامله گرها وارد میدان میشوند و به تدریج عموم مردم هم اقدام به خرید میکنند. با افزایش تقاضا قیمت هم افزایش مییابد.
- مرحله توزیع (Public Participation): تریدرها تلاش میکنند از طریق سفته بازی سود بیشتری کسب کنند اما تازه کاران متوجه میشوند که روند در حال به پایان رسیدن است و بنابراین از پوزیشن خود خارج میشوند و سرانجام روند معکوس میگردد.
اصل 4: روندها به مسیر خود ادامه میدهند مگر آنکه نشانههای واضحی از تغییر روند آشکار شود.
تئوری داو میگوید که روندهای اصلی، برخلاف بروز بعضی ریزموجها بر خلاف جریان اصلی به مسیر خود ادامه خواهند داد؛ مگر آنکه اندیکاتوری آشکارا نشان از حرکت بازگشتی داشته باشد.
با استفاده از این اصل در معاملات رمزارزها میتوان روندهای اصلی را از نوسانات و روندهای ثانوی متمایز کرد.
اصل 5: شاخصها باید یکدیگر را تأیید کنند.
به نظر داو جونز، روندی که در یک بازار مشاهده میشود باید توسط روندی مشابه در بازاری دیگر تأیید گردد. این به آن معناست که اگر روند حاکم بر شاخص یک بازار به هیچ کدام از شاخصهای دیگر بازارها شباهت نداشته باشد، روند مشاهده شده از نوع اخلال (Noise) است. سیگنالی که در یک شاخص صادر میشود باید با سیگنال دیگر شاخصها همخوانی داشته باشد.
اصل 6: حجم معاملات باید روند را تأیید کند.
اگر قیمت در جهت روند اصلی حرکت کند، حجم معاملات باید افزایش یابد و اگر برخلاف روند اصلی حرکت کند، حجم معاملات باید کاهش پیدا کند. پایین بودن حجم معاملات نشان میدهد که روند مورد تحلیل ضعیف است. این اصل مفهومی فاندامنتال است که در تحلیل تکنیکال به کار میرود. بسیاری از مفاهیم از جمله ابزار فیبوناچی (Fibonacci Retracement tool) از نظریه داو بهره میبرند.
سخن پایانی
تئوری داو نظریهای مالی است که برای نخستین بار مفهوم روند را معرفی و انواع آن را بر حسب مدت زمان تداومشان دستهبندی میکند. همهی اطلاعات بازار، حتی آن دسته اطلاعات که به صورت رسمی منتشر نمیشود در قیمت منعکس شده، لذا توجه به قیمت میتواند معامله گرها را در شناخت و پیش بینی شرایط کلی اقتصادی یاری کند. بر اساس نظریه داو 3 نوع روند وجود دارند: روند اصلی، روند ثانویه که بیشتر بر خلاف جهت روند اصلی است و همچنین روند جزئی یا همان ریزموج. روندهای اصلی هم 3 مرحله دارند: مرحلهای که تریدر یک رمزارز کم قیمت را شناسایی میکند، فازی که قیمت با ورود مردم به آن رشد میکند و فاز آخر که با اتمام روند عدهای از آن خارج میشوند. شاخصها باید وجود یک روند را تأیید کنند و در آخر هم به این اشاره شد که حجم معاملات به عنوان یک مؤلفه بنیادین در تأیید روندهای اصلی به کار میرود.
مطالب زیر را حتما بخوانید
-
هوش مصنوعی می تواند انسان را فریب دهد!
65 بازدید
-
معرفی انواع کاربرد هوش مصنوعی در بازارها + معرفی بهترین دورهها
52 بازدید
-
کاربرد هوش مصنوعی در اقتصاد: فرصتها و چالشها
97 بازدید
-
کاربرد هوش مصنوعی در معماری چیست؟ + معرفی بهترین دورههای آموزشی
52 بازدید
-
اشتباهات رایج کنکوری ها + راهکارهای عملی جلوگیری از آنها
62 بازدید
دیدگاهتان را بنویسید